اینفلوئنسر مارکتینگ مطلبی که بالاخره منتشر شد! هفته گذشته یادداشتی نوشتم در مذمت سپردن یکجای دل و دین به دست شاخ‌ و شوخ‌های اینستاگرام؛ درباره اینکه چرا نباید وقتی یک کسب‌وکار شرافتمندانه دارید، مرعوب تعداد فالوئرهای این به‌اصلاح اینفلوئنسرها شوید و آینده و آبرویتان را بگذارید روی داریه این معرکه‌بگیران فضای مجازی. در این مطلب که استخوان‌بندی اصلی آن، ترجمه یک مطلب خارجی است، گزارشی داده‌ام از یک ماجرای فضاحت‌بار که اینفلوئنسرهای اینستاگرامی در آمریکا باعث و بانی‌اش بوده‌اند.
این روزها گمان می‌رود صحبت‌کردن از دیجیتال مارکتینگ یا همان بازاریابی در دنیای اینترنت، بدون توجه به اینفلوئنسرها تقریبا امری محال است. اما به‌راستی اینفلوئنسر کیست و چقدر باید برای تبلیغ یک محصول روی آنها حساب باز کرد و چقدر مصرف‌کنندگان یا همان مردم عادی باید چشم‌شان به توصیه‌ها و نوشته‌ها و لایک‌های آنها باشد؟ خیلی ساده اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم، باید بگوییم اینفلوئنسرها یا همان چهره‌های تاثیرگذار کسانی هستند که در شبکه‌های اجتماعی حضوری قدرتمند و در نتیجه هزاران و گاه میلیون‌ها دنبال‌کننده یا فالوئر دارند. عکس‌ها، ویدئوها، پست‌ها و توییت‌ها و حتی کامنت‌های آنها لایک می‌گیرند، به اشتراک گذاشته می‌شوند و پای آنها کامنت زیادی درج می‌شود. در بیشتر موارد این چهره‌های تاثیرگذار، خارج از دنیای مجازی هم سلبریتی و مشهور هستند؛ خواننده‌ای چون سلنا گومز، مدلی چون بلا حدید، بازیگری چون دواین جانسون یا شخصیت‌های مشهوری چون کیم کارداشیان از این دست اینفلوئنسرهای فضای مجازی هستند که در دنیای واقعی هم اگر کسی آنها را در خیابان ببیند، به احتمال زیاد می‌شناسدشان. برخلاف شاخ‌های خودمان که برخی‌هاشان اگر مودم‌تان را خاموش کنید، از زندگی شما حذف خواهند شد!

اما همه اینفلوئنسرهای خارجی هم چهره‌های معروفی در جهان هنر یا کسب‌وکار و به‌طور کلی در دنیای واقعی نیستند. (البته توجه داشته باشید که این روزها خیلی‌ها معتقدند که مرز گذاشتن بین دنیای واقعی و مجازی دیگر یک مرزگذاری بی‌مورد است؛ اصولا از دید آنها یک دنیا بیشتر وجود ندارد و آنچه به عنوان دنیای مجازی شناخته می‌شود، ادامه یا بخش مهمی از دنیای واقعی ماست.) برای نمونه کسانی که به مدل‌های اینستاگرامی مشهور شده‌اند، هزاران فالوئر پیدا کرده‌اند در حالی که تنها از زندگی خود در حالت‌های مختلف عکس به اشتراک می‌گذارند و کار خاص دیگری نه در دنیای مجازی و نه در دنیای واقعی انجام نمی‌دهند. آنها چه در حال صبحانه‌خوردن باشند، چه در تعطیلات و چه در حال آرایش کردن، عکس‌هایشان زیاد دیده می‌شوند و به اصلاح لایک‌خور بالایی دارند. بعضی از اینفلوئنسرهای شبکه‌های مجازی هم در مورد زیبایی و آرایش مطلب می‌نویسند و برخی از آنها ممکن است ویدئوسازهای آماتور اما بامزه باشند و برخی از آنها هم صرفا بچه پولدار هستند و نه چیز دیگر!
مهم نیست که شهرت این آدم‌ها از کجا می‌آید، چیزی که مهم یا بهتر بگویم خیلی مهم است، اینکه آنها یک چیز مشترک دارند؛ مردم به حرف آنها گوش می‌دهند! آنها به یک دلیل اینفلوئنسر یا تاثیرگذار نامیده می‌شوند، به این خاطر که لباس‌هایی که می‌پوشند، محصولاتی که مصرف می‌کنند و جاهایی که می‌روند فورا با اقبال روبه‌رو می‌شود! یعنی کافی است یک شکلات یا چای لاغری را در آغوش بگیرند و یک سلفی بیندازند و بگویند «با تشکر از شکلات حسن‌آقا که باعث شد امروز اینقدر شاد و قشنگ باشم» که آمار فالوئرهای شکلات حسن‌آقا برود بالا؛ و شاید هم فروش حسن‌آقا.

  •   وقتی حسن‌آقا باید دست به جیب شود!

شامپوهای ویتامینه تقویتی مو، دستورالعمل‌های تناسب اندام، لباس‌های زیر، عطر، مبلمان و خیلی دیگر از محصولاتی که در شبکه‌های اجتماعی این آدم‌های پرفالوئر ظاهر می‌شود، در راه رضای خدا و محض کار خیر، ظاهر نشده‌اند. پست‌هایی که در مورد چنین محصولات و خدماتی در صفحه اینستاگرام و توییتر این چهره‌ها می‌بینید، همان خونی است که در رگ زندگی «معمولا لاکچری» آنها جریان دارد، این پست‌ها در واقع همان راهی است که آنها خرج و مخارج زندگی‌شان را با آن‌‌ در‌می‌آورند و صورتحساب‌هایشان را پرداخت می‌کنند. (همان زندگی غبطه‌برانگیز و رویایی که آدم‌های معمولی به خاطر دید‌زدنش، آنها را دنبال یا فالو می‌کنند.) در واقع اینفلوئنسر‌بودن برای آنها یک شغل تمام‌وقت است! حتی برای سلبریتی‌هایی که شغل و حرفه‌ای هم دارند، این پست‌های پولی، یک درآمد قابل‌ملاحظه است که نمی‌توان از خیرش گذشت؛ یک درآمد قابل‌ملاحظه و خیلی آسان! برای نمونه کیم کارداشیان برای یک توییت یا استوری اینستاگرام حداقل ۱۰۰ هزار دلار پول می‌گیرد!
مردم معمولی، سلبریتی‌های مجازی را دنبال می‌کنند چون فکر می‌کنند آنها زندگی قشنگ و غبطه‌برانگیزی دارند. سلبریتی‌های مجازی زندگی راحت و گاه غبطه‌برانگیزی دارند چون آدم‌های معمولی زیادی آنها را دنبال می‌کنند و آنها از این موضوع پول خوبی درمی‌آورند!

  •   روزگاری که سلبریتی‌ها قیمت نداشتند

دنیای تبلیغات به شکل مستمر در حال تکامل است. سلبریتی‌ها و دنیای تبلیغات همزمان تغییرات زیادی کرده‌اند. زمانی نه‌چندان دور سلبریتی‌ها حتی دست به یک کالا نمی‌زدند مبادا که برای آن کالا تبلیغی شود، چه برسد به اینکه بخواهید مهدوی‌کیا را ماست‌به‌بغل روی بیلبورد تقاطع ولیعصر-فاطمی ببینید. صحبت از زمانی است که تبلیغ‌کردن اصولا کار پسندیده‌ای نبود. اما پول مثل خیلی چیزهای دیگر این خودداری و پرنسیب بی‌نیازی را از آنها گرفت. اما تبلیغ‌کردن با سلبریتی‌ها کار ناپسندی نیست؛ بلکه تایید و تبلیغ‌شدن از طرف سلبریتی‌ها همیشه هم ریسک داشته و هم پاداش. همه‌چیز به اعتماد میان مشتریان و برندها بستگی دارد. اگر موضوع حاشیه‌دار و بدی حول یک شرکت شکل بگیرد، سلبریتی‌ای که در کمپین تبلیغاتی آنها حاضر شده هم احتمالا از این حاشیه و رسوایی آسیب می‌بیند. همچنین اگر یک سلبریتی کار نادرستی مرتکب شود، برندی که اسپانسرش شده هم احتمالا ترکش‌هایی خواهد خورد! جالب اینکه معمولا رابطه برندها و سلبریتی‌ها به دلیل رسوایی یکی از طرفین به هم می‌خورد. (برای نمونه توجه کنید به مورد تایگر وود، ستاره گلف که به دلیل رسوایی که خیانت به همسرش به بار آورد، قرارداد بزرگش با نایک را از دست داد.)
با این وجود، یک درجه از «آگاهی» در تبلیغات سلبریتی‌ها در مدل سنتی‌اش وجود داشت؛ یعنی در پایان روز هم سلبریتی و هم برند و هم مردم می‌دانستند که یک قرارداد تجاری وجود داشته و آنچه آنها دیده‌اند یک تبلیغ تجاری بوده است. حالا فکرش را بکنید که در این ماجرا، مردم از تبلیغ بودن کاری که سلبریتی کرده، بی‌خبر باشند و مهم‌تر اینکه هیچ ریسکی هم متوجه سلبریتی‌هایی که در تبلیغات ظاهر می‌شوند، وجود نداشته باشد. یعنی تحت هیچ شرایطی سلبریتی متضرر نشود! به عبارتی ریسک‌ها فقط متوجه مردم (مصرف‌کنندگان) و برندها (شرکت‌ها) باشد. این همان اتفاقی است که در دنیای اینفلوئنسرها افتاده است؛ یعنی مهم‌ترین فرق بازاریابی به کمک ستاره‌ها با بازاریابی به کمک چهره‌های اینستاگرامی و توییتری پرفالوئر یا همان اینفلوئنسرها، این است که آنها هیچ‌وقت بازنده نیستند و هر خطایی بکنند ضرری متوجه آنها نخواهد شد.

  •   فلسفه اولیه اینفلوئنسرمارکتینگ و آنچه واقعا رخ داد

منتشر‌کردن پست تبلیغاتی درباره یک محصول، در اینستاگرام شخصی یک نفر خیلی صمیمی و خودمانی به نظر می‌رسد. فکر کنید کیم کارداشیان تبلیغ یک محصول لاغری را با یک سلفی و یا وقتی سوار لامبورگینی‌اش است، در بین دیگر عکس‌های خانوادگی‌اش در اینستاگرام منتشر کند. چنین تبلیغی به نظر خیلی بیشتر از یک بیلبورد در یک بزرگراه تاثیرگذار و معتبر خواهد بود.
اما حالا ثابت شده این صمیمیت و اعتبار دردسرهایی به همراه دارد. این روزها برای مصرف‌کنندگان تشخیص اینکه چه چیزی یک تبلیغ است و چه چیزی واقعا پیشنهاد شخصی یک سلبریتی، دشوار شده است.  مرز این تبلیغ و پیشنهاد به شدت مبهم شده است به طوری که دولت‌ها مجبور شده‌اند برای مبارزه با این مشکل و حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان وارد میدان شوند. برای نمونه در آمریکا، «کمیته فدرال تجارت» تصویب کرده همه پست‌ها و محتواهای تبلیغاتی و پولی، یک علامت مشخص داشته باشند؛ چه این کالاها و خدمات پولی باشند چه حتی رایگان. اینفلوئنسرها باید پست‌های تبلیغاتی خود را با هشتگ‌هایی چون #ad، #sp یا sponsored# مشخص کنند. البته همه سلبریتی‌ها این قانون را رعایت نمی‌کنند؛ قانونی که جدید است و کمیته فدرال تجارت آمریکا هنوز نتوانسته سرعت لازم برای  اجرایش را به خرج دهد.
البته درصدی از مصرف‌کنندگان و کاربران به اندازه کافی تیز و خبره شده‌اند که متوجه شوند کدام پست تبلیغاتی است و کدام کالاهای نمایش‌داده شده بابت‌شان پولی پرداخت شده است، اما با این وجود هنوز پست‌های سلبریتی‌ها بر تمایل مردم به خرید کالاهای تبلیغ‌شده تاثیر می‌گذارد.
استارت‌آپ‌هایی که این روزها با هیجان وارد بازار اینفلوئنسر مارکتینگ شده‌اند، باید دستورالعمل‌ها و کدهای اخلاقی لازم را برای فعالیت خود تدوین کنند و ریش و قیچی را دست چند صفحه پرفالوئر ندهند.

  •   یک رسوایی تمام‌عیار برای اینفلوئنسرها

یک رسوایی تمام عیار برای اینفلوئنسر ها

افتضاحی که فستیوال فایر به راه انداخت، اثبات خوبی است برای آنچه این روزها، خطر اینفلوئنسرها برای دنیای ما نامیده می‌شود. اگر چیزی درباره این فستیوال نشنیده‌اید، بهتر است یک سرچ سریع بزنید و اصل مطلب را متوجه شوید. اما خلاصه ماجرا این است: چندده اینفلوئنسر به شکل برجسته‌ای، یک فستیوال موسیقی خیلی لاکچری و گران‌قیمت را در باهاماس تبلیغ کردند، اما وقتی شرکت‌کنندگان پایشان به آنجا رسید، با چیزی در حد یک کمپ آوارگان مواجه شدند. نکته جالب‌تر اینکه عده‌ای از قبل هشدار داده بودند که ماجرا از چه قرار است اما صدای آنها میان هیاهوی پست‌های تبلیغاتی اینفلوئنسرها شنیده نشد.
مردم در ابتدا برگزارکنندگان را محکوم کردند (برگزارکننده خودش، یک جوانک ۲۵ ساله اسم‌ورسم‌دار و به‌اصلاح سلبریتی بود) اما چند روزی که گذشت، تیغ انتقاد آنها به سمت اینفلوئنسرهایی نشانه رفت که چنین رویای توخالی‌ای را به آنها فروخته بودند. اما مگر اینفلوئنسرها برای این فستیوال چه کرده بودند؟ آنها عکس‌هایی از سواحل زیبا و آفتاب درخشان و مهربان را در صفحات مجازی خود منتشر کردند که دل هر کاربری را غش و ضعف می‌برد و از این می‌گفتند که به‌زودی در با‌هاماس در یک فستیوال معرکه حضور خواهند داشت و چقدر مشتاقند و چقدر لحظه‌شماری می‌کنند و چقدر هیجان دارند برای رسیدن این روز (‌این جملات برای شما آشنا نیست؟ چند بار در پیج‌های شاخ‌وشوخ‌های اینستاگرامی خودمان این ادبیات نازل و مبتذل را دیده‌اید؟) یک هشتگ ناقابل fyrefestival# هم ته هر پست‌شان می‌گذاشتند تا مفاد قرارداد تجاری‌شان با برگزارکننده این فستیوال را تمام و کمال رعایت کرده باشند و به قول خودمان پولی که گرفته‌اند را حلال کرده باشند.

همه این چهره‌ها را مفهوم داغ این روزها یعنی اینفلوئنسر مارکتینگ دور هم جمع کرده بود. جالب اینکه این سلبریتی‌ها زمانی با تبلیغات خود باعث فروش بلیت‌های این فستیوال شدند که هنوز هیچ کاری انجام نشده بود. در واقع آنها چیزی را به کاربران فروختند که هنوز وجود نداشت‌ و البته که پول خوبی هم بابت آن گرفتند. اطلاعات درزکرده نشان می‌دهد فقط یکی از آنها بیش از ۲۵۰ هزار دلار بابت یک پست‌ اینستاگرامی‌اش پول گرفته است.

موضوع مهم این است که از بین همه این به‌اصلاح سلبریتی‌ها، فقط یکی از آنها از هشتگ تبلیغات یا #ad زیر پستش استفاده کرده بود. کاربران هم از این رویداد استقبال کردند و بلیت‌های آن را با قیمت‌های چندصد‌دلاری و حتی چند‌هزار‌دلاری خریدند (برخی بلیت‌ها ۱۲ هزار دلار قیمت داشت!) به نظر هم قیمت‌های منصفانه‌ای می‌آمدند، اگر که رویای آمریکایی‌ این باشد که با یکی از مدل‌های ویکتوریا سیکرت در یک ساحل استوایی، حمام آفتاب بگیرند! اما واقعیت ماجرا اصلا اینگونه نبود، بعضی‌ها نزدیک بود از گشنگی هلاک شوند!
وقتی تق ماجرا درآمد و مشخص شد فستیوال چیزی در حد کنسرت‌هایی است که دی‌جی فسنقری در عروسی‌ها برگزار می‌کند، چه اتفاقی افتاد؟ زیبارویان اینستاگرامی خیلی شیک و مجلسی پست‌هایی که گذاشته بودند را حذف کردند! فقط یکی از آنها (بلا حدید) یک پست عذرخواهی نه‌چندان صادقانه گذاشت که از قضا خیلی زود آن را هم حذف کرد. (احتمالا چند هزار دلار بابت حذف‌کردن این پست هم به جیب زده!)
دو شکایت در دادگاه علیه این فستیوال به راه افتاد که ادعای خسارت ۱۰۰میلیون‌دلاری را مطرح کردند. یکی از آنها منجر به دستگیری برگزارکننده این فستیوال شد و یکی دیگر مستقیما ‌علیه اینفلوئنسرهایی بود که برای این فستیوال تبلیغ کرده بودند. این شکایت تاکید ویژه‌ای روی این نکته داشت که این اینفلوئنسرها هیچ تلاشی برای آگاهی‌دادن به کاربران شبکه‌های اجتماعی درباره اینکه بابت این پست‌ها پول گرفته‌اند، نکرده‌اند.

همزمان توییتر هم پر شد از جوک‌هایی که برای بچه پولدارهایی ساخته بودند که به گفته آنها به شکل احمقانه‌ای گول حرف‌ها و نوشته‌های این سلبریتی‌های اینستاگرامی را خورده بودند. یکی توییت کرده بود: «نمی‌دانم فستیوال فایر چیست اما می‌دانم که به بچه پولدارها بد گذشته و من از این موضوع خیلی خوشحالم.» یکی هم نوشته بود همیشه آرزو داشته یک تله مرگ برای گرفتن ۱ درصد پولدار آمریکا درست کند و حالا خبردار شده فستیوال فایر این کار را کرده! این جوک‌ها خیلی خنده‌دار بودند اما واقعیت این بود که استانداردهای برگزاری فستیوال آنقدر بد بود که خیلی راحت ممکن بود چندین نفر کشته شوند (تعداد زیادی بر سر گرفتن چادر و جای خواب و غذا کارشان به درگیری کشید). تنها دلیلی هم که افراد خود را در چنان موقعیت خطرناکی قرار داده بودند، اینفلوئنسرهایی بودند که پول به جیب زده بودند؛ همان اینفلوئنسرهایی که چشم‌بسته پول و هدیه قبول می‌کنند تا اعتبار خود را بفروشند. آنها فالوئرهای خود را گول زده بودند.
در هر تبلیغی باید آگهی‌بودن محتوا، مسئولیت تبلیغ‌دهنده و تبلیغ‌کننده و خسارت‌های احتمالی مشخص باشد. هیچ اینفلوئنسری نباید فکر کند در برابر آنچه تبلیغ می‌کند، مسئولیتی ندارد.

 

اینفلوئنسرها و  به اصطلاح شاخ های مجازی ایران کدامند؟

اینفلوئنسرها و چهره های شاخص مجازی ایران کدامند؟!

به چهره‌های شاخص،‌ معروف و تاثیرگذار در جامعه اینفلوینسر می‌گویند. در اصل واژه‌ی تحت الفظی اینفلوئنسر (Influencer) به معنای تاثیرگذار است.

این واژه از کی مد شد؟!

با محبوب شدن شبکه‌های‌ اجتماعی در جهان و ایران، این امکان فراهم شد تا همه‌ی افراد جامعه بتوانند لحظات و موقعیت‌ خود را به اشتراک گذاشته و به اصطلاح خود را در معرض دید همگان قرار دهند.

این فضای مجازی پرتردد منجر به ظهور و بروز استعدادهای افراد در پوزیشن‌ها و سمت‌های مختلف شده است.

اگر هر شخصی هنری و اثری قابل ارایه از خود داشته باشد آن را با دیگران شریک می‌شود و خود را در معرض قضاوت جامعه قرار می‌دهد.

از این طریق افراد بسیاری هم اکنون در فضای مجازی (‌خصوصا اینستاگرام)‌ دارای دنبال‌کنندگان چند هزار تا چند میلیون نفری هستند که به‌واسطه قدرت تاثیرگذاری بر جامعه مخاطبان خود و دارا بودن هواداران زیاد اینفلوئنسر نام گرفته‌اند.

در ایران نیز از حدود ۴ سال پیش و پس از فیلترشدن فیسبوک و توییتر،‌ اینستاگرام شروع به رشد کرد و منجر به چهره شدن افراد بسیاری شد که اصطلاحا به آنها اینفلوئنسر می‌گوییم.

محبوبیت این واژه تقریبا یک سالی است به‌دلیل فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی و انجام تبلیغات توسط اینفلوئنسرها در ایران و جهان و به اصطلاح ترند شدن روش تبلیغاتی اینفلوئنسر مارکتینگ در دیجیتال مارکتینگ دو چندان شده است.

اما به این سوال بر می‌خوریم که اینفلوئنسر مارکتینگ چیست و چگونه توانسته در میان روش‌های مختلف تبلیغات آنلاین جا باز کند؟

 

 اینفلوئنسرهای معروف ایرانی کدامند؟

 افراد تاثیرگذار مجازی در ایران را می‌توان به سه دسته کلی تقسیم کرد.

  • شاخ‌های اینستاگرام!
  • هنری‌ها
  • سلبریتی‌ها ( بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران )

 

شاخ‌های مجازی!

این واژه اصطلاحی است که به افرادی در فضای مجازی گفته می‌شود که به طور ناگهانی یا بر اثر مواردی خاص به شهرتی خاص دست یافته‌اند.

شاخ‌های مجازی نیز انواع مختلفی دارند:

  • واینرها (‌کمدین ها‌):‌ در مقایسه با سایر دسته‌ها از احترام و اعتبار بیشتری برخوردار بوده و به‌دلیل خلاقیت در تولید ویدیوهای جالب و بامزه مشهور شده‌اند.

همچنین تعداد فالوورهای (دنبال کنندگان‌) آنان بسیار بالا هستند. محمد امین کریمپور، مبین، عرفان، محسن ایزی، پوری تی جی، فرشید بیگ هد، سهیل و … برخی از معروف‌ترین واینرهای ایرانی هستند. برخی از آنان تبلیغ نیز می‌کنند و برخی از آنان نیز صرفا به تولید محتوا می‌پردازند.

  • لاکچری‌ها ! :‌ با مد شدن سبک زندگی جوانان بر مبنای چهره و تیپ و ماشین و خانه‌های آنچنانی، اینستاگرام محفلی شد تا افرادی که نیاز به دیده شدن دارند دست به اقداماتی بزنند تا بیشتر دیده شوند! انتشار سبک زندگی لوکس و تجملی محفل مناسبی را برای تبلیغات انواع پوشاک، پزشکان، دکوراسیون و …. تبدیل کرده است.
  • خارج از قواعد:‌ در این میان برخی از آنان با انجام حرکاتی بس عجیب بیشتر چهره شدند و طرفداران زیادی را اعم از مخالفان یا حتی از روی تفریح و سوژه پیدا کرده‌اند. (‌مشاهده لیست این افراد)

 هنری‌ها

خوشبختانه قشر هنری جامعه که تا قبل از گسترش شبکه‌های اجتماعی مجال حضور پررنگ نداشته‌اند از فضای اینستاگرام استفاده حداکثری را برده‌اند و توانسته‌اند به مخاطبان تخصصی و علاقه‌مند خود محتواهای با کیفیت را ارائه کنند. در حال حاضر آشپزها، عکاسان، فعالان حوزه سبک زندگی و مد و پوشاک، سفرنامه نویسان و فعالان حوزه‌های مختلف هم اکنون دارای مخاطبان بسیار زیادی هستند که نقش یک اینفلوئسر و یک چهره تاثیرگذار را به خوبی ایفا می‌کنند.

  سلبریتی‌ها

اولین اینفلوئنسرها در حقیقت سلبریتی‌ها بوده‌اند. چهره‌های مشهور همواره از گذشته در رسانه‌های محبوب هر زمان اعم از روزنامه‌ها، رادیو، تلویزیون و ….. مورد توجه جامعه بوده‌اند. هم اکنون نیز شبکه‌های اجتماعی خصوصا کانال‌های تلگرام و صفحه‌های اینستاگرام منجر به ایجاد انواع رسانه‌های شخصی توسط خوانندگان،‌ بازیگران‌، ورزشکاران و سایر سلبریتی‌ها شده است.

می‌توان گفت اینفلوئنسر مارکتینگ هم توسط سلبریتی‌ها بسترسازی شده است؛ چرا که برندها برای تبلیغات خود در اینفلوئنسر مارکتینگ، اول به سلبریتی‌ها روی آوردند.

در ایران خانم‌های بازیگر، طرفداران و به اصطلاح فالوورهای زیادی دارند؛ بهنوش بختیاری، طناز طباطبایی،‌ سحر قریشی، ترانه علیدوستی،‌ مهناز افشار و الناز شاکردوست از جمله پرطرفدراترین‌ها هستند.

در بین آقایان نیز رامبد جوان،‌ محمد رضا گلزار، علی کریمی، محسن طنابنده، علی دایی، یاسر بختیاری،‌ سیروان، رضا عطاران و … نیز از طرفداران قابل توجهی برخوردارند.

 

 تبلیغات توسط اینفلوئنسرها چگونه انجام می‌شود؟

 

این موضوع در ایران تقریبا امری نو محسوب می‌شود. شما می‌توانید از  طریق زیر به معرفی برند خود بپردازید:

  • ارتباط مستقیم با خود اینفلوئنسرها: البته دسترسی به بسیاری از آنان راحت نیست.
  • تبلیغ از طریق آژانس‌های تبلیغاتی:‌ بیشتر برندهای بزرگ در حال حاضر از این طریق با اینفلوئنسرها تبلیغ می‌کنند.
  • از طریق پلتفرم‌های جدید:‌ اخیرا سایت‌هایی اقدام به ایجاد پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ کرده‌اند که ماورا پیش قدم این موضوع در ایران است.

جالب اینجاست ماورا اظهار کرده است بسیاری از آژانس‌های تبلیغاتی نیز به ماورا کمپین اینفلوئنسر مارکتینگ خود را ارجاع می‌دهند. این وب سایت مدعی انتشار بیش از ۱۰۰ تبلیغ اینفلوئنسر مارکتینگ با بیش از ۲۵۰ چهره در یک سال گذشته است و به تازگی قصد دارد از سامانه هوشمند خود برای برقراری تبلیغات همزمان اینفلوئنسر مارکتینگ رونمایی کند.

 

 

  •   آنچه می‌توان آموخت

اگر یک چیز را بتوان از فستیوال موسیقی فایر آموخت، این است که اینفلوئنسرمارکتینگ چقدر می‌تواند قدرت تخریبگر داشته باشد. برخلاف آنچه فکر می‌شد که اینفلوئنسرها قدرت دارند، اما ثابت شد قدرت بدون مسئولیت‌پذیری می‌تواند نتایج ویرانگری داشته باشد.
اگرچه چنین رسوایی و افتضاحی شاید پایان عصر اینفلوئنسرها نباشد، اما یک زنگ هشدار جدی است که هم کاربران از خواب خرگوشی بیدار شوند و گول پست‌های خوش‌آب‌و‌رنگ را نخورند و هر کسی را فالو نکنند و هم اینکه کسی که با هر ترفند و تمهیدی فالوئرهای زیادی در شبکه‌های مجازی دست‌و‌پا کرده، اعتبارش را خرج هر برند و هر رویداد و هر محصولی نکند؛ یعنی بدون اطمینان از تایید صلاحیت چیزی که تبلیغ می‌کند و بدون اعلام‌کردن آگهی بودن حرف و نوشته‌ای که منتشر می‌کند، دست به چنین فعالیت‌هایی در شبکه‌های اجتماعی نزند.
تجربه فستیوال فایر برای هر کسی که در دنیای دیجیتال مارکتینگ فعالیت می‌کند، از جمله برای استارت‌آپ‌هایی که به دنبال پیدا‌کردن مشتری برای خدمات و محصولات جذابشان هستند، می‌تواند چراغ راه باشد.
اینفلوئنسرمارکتینگ قدرت زیادی دارد؛ قدرتی که اگر حساب‌شده به کار گرفته نشود، می‌تواند آسیب‌هایی به برند و کسب‌وکار شما بزند که هیچ اینفلوئنسری نتواند آن را ترمیم کند. اینفلوئنسرمارکتینگ هنوز نمرده ‌اما اگر قرار است بماند و تاثیرگذار باشد، باید کنترل شود.